سلام عسلی مامان امروز صبح که از خواب بیدار شدی ساز مخالف میزدی که مامان من کاپشن توت فرنگیمو نمیپوشم سویشرت قبلیمو میخوام من هم به حرفت گوش دادمو و هر لباسی که خودت گفتی رو تنت کردم یک بلوز سرمه ای با یک شلوار یشمی و سویشرت طوسی فکرشو بکن چی میشه! البته زیرش هم لباس فرمتو پوشدی . همین که رسیدیم دم در مهد خاله مینا اومد و شمارو گرفتو بعدش هم پرسید با همین لباسها ازش عکس بندازیم دیگه ؟ منو میگی برق از سرم پریدگفتم مگه امروز وقت عکاسیشونه گفت بله گفتم پس من یک دست لباس خوشرنگ میگیرمو براش میارم ولی خاله گفت نمیشه آخه عکاس ساعت ٩ میاد . مغازه ها هم که تازه ساعت ١٠ باز میشن خلاصه از صبح کلی غصه ...